جادوی مهر
پنجشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۴۹ ب.ظ
من و مهرو مهتاب و شور
تمنای زردی که رفته به گور
من وسرنوشتی نوشته سیاه
یه بیشه که پو شیده رخت عزا
شب و شعر وشب تاب و شوری ز نو
جهان مست و مدهوش بی خود، ولو
نوای طربناک مطرب به گوش
ز جام جهان جرعه ای تازه نوش
به کام ستم پیشه زر،زهر کن
به جادوی مهر برکه را بحر کن
ز عریانی شب نقابی بساز
گلوگیر غم باشو دیو نیاز
به مانند کاوه،جامه و بیرق عدل و داد
نگهبان رویین تن پاک زاد
...
۹۲/۰۴/۲۰